Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


Pat & Mat DairieS

یکی ا روزای بیکاری پارسال که ما و Giant تو نمازخونه بودیم و داشتیم راجع به یه سری مسائل سری و امنیتی می بحثیدیم ( مرد شور هر چی مسئله ی سریو با آدمای سری با هم ببریم ، بشمـــــار !! => باطنش همچو پشت آینه بود / ظاهر آنکه صافتر دیدیم ... ! )

Giant زیر شکنجه نتونس طاقت بیاره و پا به فرار گذاش ... حالا خر بدو پت و مت بدو ! آخر سر گیرش اوردیم و در حالیکه دوتایی روش غش کرده بودیم ms اومد !!! ما زود به حالت عادی برگشتیمو ms گف : سقف دفتر داش می ریخ رو سرمون !!! کی داش گورومپ گورومپ پا می کوبید و می دویید ؟!؟ مام گفتیم : یه عده ناشناس که سریعم محل حادثه رو ترک کردن و اومدن پایین !!! msم گف : من ا پایین اومدم پ چرا ندیدمشون ؟!؟!؟!؟

...

خلاصه بخیر گذش و اونم هیشی نگف ! اما فمیدیم که فمیده چون ا اون به بد تا یه مدت میگف : بضی ا بچه های کلاستون مثه گربه ا دیوارای مدرسه بالا میرن و مثه کانگورو تو نماز خونه بالا پایین میپرن !!!!

 

+نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:پت,مت,پت و مت,سلمان,فارسی,سلمان فارسی,کاریکاتور,دوییدن,کانگورو,گربه,,ساعت18:7توسط Pat & Mat | |

صفحه قبل 1 صفحه بعد