Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


Pat & Mat DairieS

یه رو که زیر فشار امتحون و درس نبودیم خوشی زد زیر دلمونو با هم رفتیم آب بازی !!

وختی دوتایی خیس خیس شدیم رفتیم به سمت G6 تا به اونام یه حالی بدیم !! ا پش بشون نزدیک شدیم ! همین که آب مشت و دهنمونو روشون خالی کردیم اونا پا شدن دنبالمون کردن !! مام د فرار !!

همین جا بود که پت بد ا سه قدم بلند چنتا ملق زد و رو زمین دراز کش شد !!

اینگونه بود که پت طعم پرواز رو چشید و مت طعم غش کردن ا زور خنده ... !

 

+نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:پت,مت,پت و مت,سلمان,فارسی,سلمان فارسی,کاریکاتور,ضایع شدن پت,,ساعت18:38توسط Pat & Mat | |

دلمون برا کلاس پارسالمون تنگیـــــــده ...

یادش بخیر چون امسال دوتامون کم شده بودن ( اوشاا... دوتا دیگمونم سال دیگه کم شن !! ) یکیشون که پر زد و رف خونه شور !!

اون یکیم که مرغش یه پا داشت و هر چی بش میگفتیم : " روزگاریست که ما را نگران میداری / مخلصانرا به وضع دگران میداری / پدر تجربه ای دل تویی آخر ز چه روی / طمع مهر و وفا زین پسران میداری ؟! "

گوش نکرد ...

دختری که گونه هایش را / با برگ شمعدانی رنگ میزد ، آه / اکنون زنی تنهاست / اکنون زنی تنهاست ...

+نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:پت,مت,پت و مت,سلمان,فارسی,سلمان فارسی,کاریکاتور,,ساعت18:27توسط Pat & Mat | |

ما کلا یه مدرسه ی شاد و مفرح داریم ! سلمانیای عزیز کاملا در جریانن !!

یه روز که دوباره به بهونه یکی ا همین جشنای مذهبی ( ! ) تو نمازخونه دور هم جم شده بودیم ما دوتا حوصلمون سر رفت و دنبال یه راهی واسه هیجان می گشتیم !!! ییهو یه سینی پر ا "باراکو" و چایی دیدیم !!! که ا قبل برا مجریای این جشن تدارک دیده بودن ! خوشبختانه این سینی تو یکی ا قفسه های کمدی بود که ما دوتا بش تکیه داده بودیم !! چون دس مت بش می رسید ( به سختی ! ) دونه دونه شکلاتا رو می اورد و دوتایی نوش جان می کردیم !!! این درحالی بود که معاون اجرایی عزیز خیلی ریــــــــــــز ا دور ما رو دید میزد !!!!

بدین صورت که یکیمون کیشیک میداد و اون یکی میخورد و بر عکس !!

وختی یه دلی ا عزا در اوردیم جیبامونو پر کردیم و واسه زنگای تفریح دیگه شیکممونو بیمه کردیم !!!

+نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:پت,مت,پت و مت,سلمان,فارسی,سلمان فارسی,کاریکاتور,دزدی,,ساعت18:18توسط Pat & Mat | |

یکی ا روزای بیکاری پارسال که ما و Giant تو نمازخونه بودیم و داشتیم راجع به یه سری مسائل سری و امنیتی می بحثیدیم ( مرد شور هر چی مسئله ی سریو با آدمای سری با هم ببریم ، بشمـــــار !! => باطنش همچو پشت آینه بود / ظاهر آنکه صافتر دیدیم ... ! )

Giant زیر شکنجه نتونس طاقت بیاره و پا به فرار گذاش ... حالا خر بدو پت و مت بدو ! آخر سر گیرش اوردیم و در حالیکه دوتایی روش غش کرده بودیم ms اومد !!! ما زود به حالت عادی برگشتیمو ms گف : سقف دفتر داش می ریخ رو سرمون !!! کی داش گورومپ گورومپ پا می کوبید و می دویید ؟!؟ مام گفتیم : یه عده ناشناس که سریعم محل حادثه رو ترک کردن و اومدن پایین !!! msم گف : من ا پایین اومدم پ چرا ندیدمشون ؟!؟!؟!؟

...

خلاصه بخیر گذش و اونم هیشی نگف ! اما فمیدیم که فمیده چون ا اون به بد تا یه مدت میگف : بضی ا بچه های کلاستون مثه گربه ا دیوارای مدرسه بالا میرن و مثه کانگورو تو نماز خونه بالا پایین میپرن !!!!

 

+نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:پت,مت,پت و مت,سلمان,فارسی,سلمان فارسی,کاریکاتور,دوییدن,کانگورو,گربه,,ساعت18:7توسط Pat & Mat | |

میدونین شیرین ترین خواب کودوم خوابه ؟!؟ خوابیدن با چشم باز وختی معلم پای تخته مشغول سخن پراکنیه !!!!!

یه بار که ما مثه همیشه داشتیم طعم شیرین تر ا عسل یکی ا همین خوابا رو تجربه میکردیم ، خسگی بما غلبه کرد و تصمیم گرفتیم ا غفلت دبیر گرامی استفاده کنیم و یه چرتی با چش بسه بزنیم !!!

با همین فکر پلکامون کم کم بسه شد و سرمونو گذاشتیم رو میز ! به محض برخورد صورتمون با میز به خواب عمیق فورو رفتیم !!

چنتا ا بچه ها به دستور خانوم مشغول پخش برگه های تست بودن !! چون دیدن ما خوابیم برگه ها رو رو صورت ما گذاشته بودن ! هنو دقایقی ا این تجربه ی شیرین نگذشته بود که برگه ها ا رو صورتمون برداشته شد !! هر دوتامون باچشمایی سرخ و ا حدقه بیرون زده سرمونو بلن کردیم ! مت شورو کرد رو هوا بدون هدف مش زدن !! تو همین حال پتم داش الفاظ رکیکیو با صدای نعــــــــــره مانند بیان میکرد ! تا اینکه ... با فردی eyes 2 eyes شدیم که فکرشم نمیکردیم !! همانا معلم مربوطه بالا سرمون سبز شده بود و برگه ها رو برداشته بود !!!!

ا اون رو به بد ما ، دوتا مهره ی سوخته تو اون کلاس بودیمو حتی اگه در حال مرگ 2 متر و نیم دسمون رو هوا بلن میشد و مثه ذرت بو داده سر جامون بالا پایین می پریدیم ، اهمیتی برامون قائل نمیشد !!!!!

 

+نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:پت,مت,پت و مت,سلمان,فارسی,سلمان فارسی,کاریکاتور,ضایع,,ساعت17:54توسط Pat & Mat | |

ما انسانیا اکثرا حراف ( یاد سودایی بخیر ! ) ، متقلب ( حرفای موسوی که یادتونه ... ؟ ) ، لات و لوت ( یه بنده خدایی همون اوایل تشکیل 204 پش سرمون میگف ... ) ، پر انرژِی ( خیری جوووون ! ) ، آشوبگر ( سران !!! ) ، بزغاله ( دشتی جون !! ) و در کل خیلی خیلی باحالیم !! اونقد که دبیرای امسالمون تصمیم گرفتن ا دس ما سر به کلاسای رشته های دیگه بزارن و حتـــــــی اوناییم که افتخار آشنایی با ما رو نداشتن انقد تریفمونو شنیدن که دیگه رغبتی به گرفتن 404 ندارن !!

البت ما تالا کار اشتباهی مرتکب نشدیم بغیر ا دفعاتی که دوتایی به بهونه اعمال حیاتی ا کلاس جیم فنگ می شدیم و دیگه برنمی گشتیم !!!

یا مثلا چنتا ا اعضای G6 که یه گوروه فیلم برداری تشکیل داده بودنو مشغول ساختن مستند شده بودن ! ( ولی حیف کارشون لو رف ... )

گاهیم سر کلاس تمرین آواز می کردیم یا یه عدمون لری و ترکی می رقصیدیم !  ( بخاطر اینکه کلاس ما من جمله پت نفس و فرشــــــوت اصالتا ترک و لرن !! )

راسی 4شنبه سوریام که دیگه هیشی !! نخ سوزن 4شنبه سوری امسال !!! ا کلاسمون دودای رنگی خارج میشد و on the floor می ترکوندیم ! که ms اومد ...

به محض ورودش خیلی ماهرانه شورو کردیم به سورود ملی خوندن و سینه زدن !!!!!!!!!!!!!!!

ولی فمید و ... بقیه ی ماجرا !!! این قصه سر دراز دارد ! دهنمون کف کرد !!


+نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:پت,مت,پت و مت,سلمان,فارسی,سلمان فارسی,کاریکاتور,رقص,لری,ترکی,,ساعت17:39توسط Pat & Mat | |

زنگ ناهار ما خیلی شورته !! و چون لطف کردن و آبسردکنمونو ا سالن ناهار خوری برداشتن ، ما مجبوریم به سرعت نور خوراکمونو بجویمو برا خوردن آب به سمت حیاط هوجوم ببریم !!

یه رو که طبق معمول خوراکمونو میل فرمودیم و سریع رفتیم حیاط ، دم آبسرد کن با یه صف طویل مواجه شدیم ! اما ما ا قدرتمون استفاده کردیمو همرو کنار زدیمو کلی آب خوردیم و همدیگرو خیس کردیم ... !

بد ا اینکه با خنده داشتیم ا آبسرد کن دور می شدیم ، صدای بچه هایی که زیر پا لهشون کرده بودیمو شنیدیم که داشتن غر میزدن و ناله می کردن !!

اینجا بود که صدای زنگمون که انگور ا ته چا درمیاد شنیده شد !!! اما یهو کلیه های مت فعال شد و مسیرمونو به سمت wc کج کردیم !!! این متم که ماشاا... هزار ماشاا... هم تو انجام این عمل حیاتی ، هم تو شستن دساش ( که اصن وسواس نداره !! ) خیلی فرزه !!!! بخاطر همین موضو ما یه 10 دیقه ای معطل شدیم ! بخودمون که اومدیم دیدیم پشه ام تو حیاط پر نمیزنه !!! معاون گرامی ام در حالیکه ا پشت در با خشم و غضب بما نیگا میکرد انگشتشو به معنای تهدید تکون میداد !

ما با لرزه ی شدید اندام به در ورودی رسیدیم و قصد داشتیم که وارد شیم !!

ما دو تایی درو هل میدادیم که وا شه اون msم با اون هیبت نحیـــــــف (!) یه تنه ما رو حریف بود و سعی داش درو بسته نگه داره !!!

وختی تونسیم لای درو باز نگه داریم ، میخواستیم خودمونو به زور ا همون یه ذره را رد کنیم که صدای خورد شدن چیزیو شنیدیم !!!

وختی چن قدمی دور شدیم متوجه شدیم که استخونامونونو ا دس دادیم !! و با فریادش فمیدیم که باز هم یه نمره ی دیگر ... !

+نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:پت,مت,پت و مت,سلمان,فارسی,سلمان فارسی,کاریکاتور,در,,ساعت17:22توسط Pat & Mat | |

میدونین مدرسه ی ما بهشت روی کره ی زمینه !! ینی اگه تا حالا اینجا رو ندیدین پیشناهاد میکنیم یه دفه سر بزنین که فضای روحانی و فوق العاده ملکوتی مدرسه رو مشاهده بفرمایین !!

به جرات می تونیم بگیم "سلمانتانامو" روی "گوانتانامو" رو هم کم کرده ... ! دیگه فک کنم حساب کار دستون اومده باشه ! ولی محض احتیاط برا اونایی که یه کم چلمنگن و گیراییشون پایینه و برا کساییکه دیر باورنو ممکنه فک کنن زیاد شولوغش کردیم ، قسمت کوچیکی از مزایای این "wonder land" و به اختصار شرح میدیم :

1.معاونای عزیزمون و آقا اشکان جان (!) بعنوان نیروهای همیــــــشه در صحنه !

2.دوربینای همیشه بیدار و خستگی ناپذیر مدرسه که حتی ظهرا که تو نمازخونه می خوابیم این دوربینه بیداره ، ما خواب خوش می بینیم اون دنبال شکاره ....... !

3.نکته ی جالب دیگه سایت همیشه بستمونه که البت باز یا بسته بودنش خیلی نمی فرقه چون کاماش جزو نخستین کامایی که اخترا شده و ما همه در عجبیم که چرا میراث فرهنگی یه اقدامی نمیکنه آخه جای این کامپیوترا تو موزس نه تو مدرسه ... !

در ضمن خانومای بالا خدا تومن خرج کردن که serverی باشه و ما رو کنترل کنه !! نمیشد این پول خرج این اسقاطیا شه ؟!؟

اگه جایی بریم که نباس می رفتیم اینطوری میشه !!

4.ما فصل بهار مفتخریم که ا دوچرخه های پیرمردی و زوار در رفته ی مدرسه استفاده کنیم ! ( بصورت کاملا رایگان !! )

فقط موقع دوچرخه سواری می تونین دعا کنین که یهو چرخا ا دوچرخه جدا نشه چون در این صورت ، علاوه بر اینکه نشیمن گاهتون نابود میشه جریمه ی نقدیم میشین ! در حد پول چرخای یه مرسدس !!!!

5.چون ما نمونه ها (!) بیشتر وختمونو تو مدرسه صرف می کنیم مدرسمون یه ناهار خوری درندشت و تعدادی فر فوق پیشرفته ام داره !!

فقط یه مشکلی هس ... اونم اینه که این فرای غول پیکر یه رو درمیون خاموشه و مجبوریم "خوراکمون"و سرد سرد بخوریم و گنل گنل فورو بدیم ... !!

6.بوفه ی مدرسه رم که دیگه نگووووووو !!

یکی ا چیزایی که میفروشه فلافله !!!!!!! فلافلای نصفه و یخ با چنتا پر کاهوی پلاسیده و قیمتی نجومی !!! ( فجیع تر ا وضعیت خوراک ورزشگا آزادی روزای دربی !!!!!!! هی وآی ما !!! )

اینم ا صف بوفه !!!

 

 

 اما به هر روی ما عاشق اینجاییم sO :

سلمانو NY کن

گور بابای Simon

برو به Wooyoung بگو :

بیا وسط نانای نانای کن !!!

 

 

 

+نوشته شده در سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:پت,مت,پت و مت,سلمان,فارسی,سلمان فارسی,کاریکاتور,غذا,خوراک,بوفه,دوربین مداربسته,امکانات,wooyoung,,ساعت16:45توسط Pat & Mat | |

ما همگی برا دور شدن بلا ملا * با همکاری یکی ا معلمای دلبندمون صدقه مدقه جم می کنیم !!

 

* یک توضیح :

ما اصن آدمای خرافاتی ای نیسیما ولی هر وخ صدقه (!) ندادیم یه بلایی سرمون اومده !

exp : یه رو که داشتیم وجناتمونو جلو آینه مشاهده می کردیم و زیر لب می گفتیم : " از خودمان خوشمان آمد "

خودمونو چش زدیم یهویی پشتمون ظاهر شد ! مام پا به فرار گذاشتیم ... ا اونجایی که پت خیلی چست و چابک و فرزه همون لحظه ی اول توسطش (!) گروگان گرفته شد ... ! متم خیلی هوشیارانه عمل کرد و رف رو به حیاط خالی به امید پیدا کردن یه منجی جیغ و داد را انداخ ... اما افسوس که حتی یه مگس ریزم اون طرفا پر نمیزد !!!

دستگیر شدیم ...

 

 

+نوشته شده در سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:پت و مت,پت,مت,سلمان,فارسی,سلمان فارسی,خاطره,خاطرات,کاریکاتور,فاجعه,شکنجه,دستگیری,فرار,,ساعت17:43توسط Pat & Mat | |

بخاطر open mind بودن عوامل سلمانتانامو قوانین حاکم بر مدرسه ا قانونای ارتشم سخ تر و وحشتناک ترو طاقت فرساتر و یه عالمه "تر"ای دیگس که زندگی رو به کام هممون تلخ کرده !!

exp : چک کردن تک تک موهای صورت زیر نور خورشید با یه ذره بین گنده ! ( احیانا اگه حتی یه دونه مو هم ا صورتمون بنا به هر دلیلی کم بشه خانوما اونقد ذره بینو رو صورتمون نگه میدارن که نقطه ی مذکور جزغاله و سیاه شه و به این ترتیب خودشون جای خالی اون مو رو برامون پر میکنن ...  ! )

بخاطر همین موضوعم ما هر رو با انواع و اقسام متلکای مستقیم و غیر مستقیم ا جانب افراد مختلف مواجه میشیم !!!

 

+نوشته شده در سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:پت و مت,پت,مت,سلمان,فارسی,سلمان فارسی,خاطره,خاطرات,کاریکاتور,فاجعه,شکنجه,اعدام,اعدام انقلابی,سیبیل,60بیل,متلک,وآِی,ساعت17:13توسط Pat & Mat | |

ا اونجایی که مدرسه ی ما نمونس مام همگی وری وری نمونه و نخبه و تیزهوش و ... هسیم وبیسیار بیسیار تلاش میکنیم و هر روز درد فجیع کنده شدن پوست و سایر شکنجه های روحی رو توسط خانومای بالا ( ... ) تحمل می کنیم * دیگه قبول شدن تو دانشگا حتمیه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

 

* یک توضیح :

ما روزی 5،6 تا امتحون وری وری مشکل داریم ( ا روون شناسی و منطقه فلسف بیگی تا زبون و تاریخ بی ادب ! ) حالا فرض کنین تو این گیر و دار امتحونا و این همه فشار روانی که باس تحمل کنیم یه رو که زنگ تفریح پا تخته بودیم و داشتیم تخته رو با پیکسلای خودمون مزین می کردیم ms جمشیدی تشیف اوردن و اعدام انقلابیمون کردن ... )

 

 

+نوشته شده در سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:پت و مت,پت,مت,سلمان,فارسی,سلمان فارسی,خاطره,خاطرات,کاریکاتور,فاجعه,شکنجه,اعدام,اعدام انقلابی,ساعت16:49توسط Pat & Mat | |


ا اونجایی که we r full of energy (!) به همراه سایر دوسان گرام ( یاد یکی از دبیرای جیگرمون بخیر ! ) از هر فرصتی برا ترکوندن (!) استفاده میکردیم و میکنیم و امیدوارم دیگه نکنیم چون ms جمشیدی تهدیدمون کرده که اگه فقط یه بار دیگه ، فقط یه بار دیگه ( آشناها با لحن خودش بخونن ! ) دس ا پا خطا کنیم اخراج میشیم !!!!!!!!!!!!!!!!! 

 

 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:ما,پت و مت,پت,مت,سلمان,سلمان فارسی,فارسی,سلمانتانامو,کشتارگاه,کشتارگاه سلمان,احترام به دبیر,کاریکاتور,,ساعت18:43توسط Pat & Mat | |

صفحه قبل 1 صفحه بعد